محصول :‌ 2014

زمان : 100 دقیقه

ژانر : کمدی،ماجراجویی،درام

امتیازات :

کارگردان : Wes Anderson

بازیگران :Ralph Fiennes،Tony Revolori،Adrien Brody،Edward Norton

جوایز :

نامزد اسکار بهترین فیلم.نامزد اسکار بهترین دستاورد کاگردانی.نامزد اسکار بهترین نویسندگی فیلمنامه اریجینال.نامزد اسکار بهترین دستاورد فیلمبرداری.برنده اسکار بهترین دستاورد در طراحی لباس.نامزد اسکار بهترین دستاورد در تدوین.برنده اسکار بهترین دستاورد در چهره آرایی و آرایش مو.برنده اسکار بهترین موسیقی نوشته شده-موسیقی متن اریجینال.برنده اسکاربهترین دستاورد طراح تولید و برنده و نامزدی 14 جایزهٔ دیگر گلدن گلوب و بافتا.

خلاصه داستان :

"در شرقی ترین مرز های قاره ی اروپا :‌ جمهوری سابق روبروکا،مکان پیشین یک امپراطوری" فیلم با نشان دادن این جمله ها شروع می شود،سپس نشان می دهد که دختری در حال رفتن به"قبرستان قدیمی شهر لوتز" بر سر یاد بود یک نویسنده است،بعد نشان می دهد که دختر یک کتاب در دست دارد که بر روی آن نوشته"هتل بزرگ بوداپست" و بر پشت آن عکس همان نویسنده است.

فیلم به سال 1985 می رود و نشان می دهد همان نویسنده در حال توضیح دادن دربارهٔ نویسندگی است.در ادامه می گوید قصد دارد یکی از حوادثی که برای او نقل شده است به روشی غیر منتظره بیان کند.شروع به نقل کردن حوادث می کند و می گوید:

چند سال قبل وقتی دچار بیماری"اسکرایب فیور"خفیف شده بودم،یک گونه ای از بیماری"نورآستنی"رایج بین اندیشمندان آن زمان(ضعف سیستم عصبی)،تصمیم گرفتم ماه آگوست را در شهر تفریحی"نبلزباد"پایین کوه های آلپ بگذرانم.توی هتل بزرگ بوداپست اتاق گرفته بودم.یک بنای دیدنی،پرجریٔیات که یک زمانی خیلی باشکوه بود.فیلم به سال 1968 می رود و اتفاق هایی که برای نویسنده در آن هتل افتاده و چیز هایی که دربارهٔ آن هتل برایش جالب بود رانشان می دهد.پس از گذشت چند روز در هتل نویسنده مهمانی را می بیند و او را نمی شناسد.چون فصل مسافرت گذشته بود تعداد کمی مهمان در هتل بودند و همه یکدیگر را میشناختند.از یکی از کارکنان هتل به اسم"موسیو ژون"که به خاطر خلوتی هتل با او رابطهٔ نزدیک و صمیمی ای برقرار کرده بود،می پرسد که این مهمان جدید کسیت.به او می گوید که او"آقای مصطفی"هست و همین امروز صبح رسیده و حداقل سه بار در سال به اینجا می آید،می گوید که او صاحب هتل هست،در همین هنگام آقای مصطفی متوجه می شود که آن ها دارند دربارهٔ او صحبت می کنند.روز بعد در حمام نویسنده و آقای مصطفی همدگیر را به طور اتفاقی می بینند و نویسنده از آقای مصطفی می پرسد :"چطور شد که اینجا را خریدید؟" مصطفی او را به شام دعوت می کند و می گوید سر شام برای او داستانش را تعریف می کند و داستان اصلی و هیجان انگیز فیلم از همینجا شروع می شود.از اینجا به بعد فیلم دارای 4 قسمت است و دوست داشتنی ترین شخصیت فیلم یعنی"موسیو گوستاو"وارد می شود و نشان می دهد که چطور آقای مصطفی به همراه موسیو گوستاو از دزدیدن یک تابلوی نقاشی به هتلی به این بزرگی می رسد و می فهمیم که اصلا این هتل را نخریده بلکه...

به خاطر چه چیز هایی ممکن است از این فیلم خوشمان بیاید ؟

اولین چیزی توجه هرکسی را جلب می کند و متوجه جالب بودن آن می شود،داستان فیلم است.بیننده همان اول متوجه می شود که با فیلم کمدی ای طرف است که اصلی ترین نکته خنده دار آن نه شوخی های بازیگران یا دیالوگ های خنده دار بلکه داستان آن است و هرچه جلو تر می رویم خنده دار تر می شود.با داستان فوق العاده جالبی طرفی هستیم از رابطهٔ دوستی با مزه موسیو گوستاو و زیرو(اسم کوچیک آقای مصطفی) تا دزدیدن تابلوی نقاشی و فرار از زندان و... همه شما را به خنده وا میدارند نه از آن خنده های کوچک چند ثانیه ای که اگر فیلم را به عقب برگردانید و آن صحنه را دوباره ببینید دیگر خنده دار نیستند بلکه خنده ای که اگر فیلم چند بار ببینید باز هم به ماجراجویی زیرو و موسیو گوستاو می خندید زیرا نکته خنده دار دل داستان است.

بعد از داستان مهم ترین چیزی که می توان به ان اشاره کرد بازی زیبا و دیدنی رالف فاینز است،بیشتر ما ها او را با سری فیلم های هری پاتر می شناسیم،این بار در نقش  مهماندار یک هتل(موسیو گوستاو) ظاهر شده و خوب از پس این نقش برآمده.رالف فاینز طوری این نقش را بازی کرده که تماشاگر به راحتی با آن ارتباط برقرار می کند و در ماجراجویی آن همراه می شود و اگر مشکلی برای او پیش بیاید ناراحت می شود و اگر از پس آن مشکل بربیاید خوشحال می شود.فیلم از دیالوگ های خنده دار و شوخی بازیگران با همدیگر هم بی بهره نیست و از آن خنده های کوتاه چند ثانیه ای هم دارد و رالف فاینز با بازی خوب خودش این دیالوگ ها و شوخی ها را چند برابر خنده دار تر کرده است.

طراحی صحنه و طراحی لباس فیلم واقعا دوست داشتنی است و کاملا به حال و هوای فیلم می خورد و به اتمسفر فیلم یک جور چاشنی وس اندرسونی می زند.فیلم همچنین از موسیقی متن خوبی بر خوردار است و با این ماجراجویی جذاب واقعا هماهنگ است به طوری که در اوج ماجراجویی هیجان فیلم را چند برابر می کند،در صحنه های عاطفی باعث تاثیر گذاری بیشتر می شود و در صحنه های خنده دار،فیلم را خنده دار تر می کند،موسیقی متن فیلم در این فضای کلایسک و فانتزی که در آن ماجراجویی پر فراز و نشیبی در حال وقوع است به خوبی وظیفه خودش را انجام داده است.

در یک جلمه می توان گفت فیلم تمام چیز هایی که یک فیلم وس اندرسونی نیاز دارد تا فوق العاده باشد را دارد و اگر از آن دسته نباشید که کلا با فیلم های وس اندرسون مشکل دارند،امکان ندارد فیلم را ببینید و خوشتان نیاید و لذت نبرده باشید.

چه چیز هایی از این فیلم ممکن است باعث شود که از آن لذت نبریم ؟

به طوری کلی اگر از مخالفان وس اندرسون و فیلم هایش باشید و از سبک خاص آن ها لذت نبرید می توانید به تمام چیز های فیلم ایراد بگیرید و از آن ها دلیلی برای لذت نبردن از فیلم بسازید،ممکن است از فضای فانتزی فیلم ایراد بگیرد و از غیر واقعی بودن آن شاکی باشید،معتقد باشید که شخصیت ها عجیب و غریب اند و داستان فیلم گنگ است و هزار ایراد دیگر،ولی قبلا گفتیم که اگر با سبک خاص فیلم های وس اندرسون مشکلی نداشته باشید و از فضا های فانتزی و کلاسیک بدتان نیاید و آن ها را کسل کننده ندانید،حتما از دیدن فیلم لذت می برید امکان ندارد وارد این دنیای فانتری و جالبی که وس اندرسون خلق کرده بشوید و یک ماجراجویی خنده دار 100 دقیقه ای داشته باشید و در آخر از آن خوشتان نیامده باشد! البته این به این معنی نیست که فیلم عاری از هر ایرادی است چه در مقایسه با دیگر فیلم های کارگردان و چه در کل ایراد هایی بر آن وارد است ولی خیلی جزیٔی و کوچک هستند که به آن ها اشاره کنیم.

کلام آخر : بالاخره با موسیو گوستاو در ماجراجویی اش همراه شویم یا نه ؟

با مسیو گوستاو به ماجراجویی بروید،هتل بزرگ بوداپست را درحالی که یک دولت فاشیست روی  کار آمدن  است به یک تفریحگاه بزرگ تبدیل کنید،یک تابلوی نقاشی بدزدید،از زندان فرار کنید،به تعقیب و گریز بپردازید و در نهایت بفهمید زیرو مصطفی چگونه صاحب هتل شده است و 100 دقیقهٔ سرگرم کننده و شاد را برای خودتان بسازید،مطمعن باشید در اخر از این ماجراجویی خنده دار پشیمان نمی شوید.